پيام
+
توالي سکون
توالي سکوت و يک روز بهار که زندگي بيدار ميشد و شکوفه ها
سينه کشان دشت را درمي نورديدند
او با چشم هايش به من خيره شد و من ديگر نفهميدم
چه نمي يافتم که سوختم ، بهار تمام شد و او ديگر نيست .

نگارستان خيال
94/5/28
ادمک
برگرفته از نمايشگاه چيدمان خانم مهرنوش آقاجواهري
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد